همانطور که هر مدیر و فرد حرفهای خواهد گفت، هیچ فرد یا شرکتی نمیتواند «همۀ کارهایش را به سرانجام برساند.»
هر بار فقط یک کار مهم را میتوانید واقعاً خوب انجام دهید؛ ازاینرو، بهتر است بدانید آن یک کار چیست.
برای همین سازمانهای موفق بر چند طرح معدود، که شاید تفاوت زیادی رقم بزند، تمرکز میکنند و طرحهای کم ضرورتتر را به بعد میسپارند.
نویسنده در این کتاب اشاره میکند که شیوۀ هدفگذاری اهداف مشخص و نتایج کلیدی (اوکیآر) چگونه به غولهای عرصۀ فناوری، از اینتل گرفته تا گوگل، کمک کرده است به رشدی سرسامآور دست یابند. اوکیآر مخفف اهداف و نتایج کلیدی است: نوعی شیوه نامۀ هدفگذاری مشارکتی برای شرکتها، تیمها و افراد.
اهداف و نتایج کلیدی دو جزء مکمل در فرایند هدفگذاریاند یکی اصول را مشخص میکند و دیگری چگونگی به کارگیریشان را، یکی چشمانداز را نشان میدهد و دیگری نحوۀ اجرای آن را. اهداف الهامبخش و متعلق به افقهای دوردستاند. نتایج کلیدی دردسترستر و شاخصهمحورترند.
اوکیآرها نه فهرستی از خواستههای جورواجورند، نه مجموع تکالیف پیش پاافتادۀ تیم؛ مجموعه اهدافیاند که به دقت گلچین شدهاند و توجه خاصی میطلبند و سبب پیشرفت کارکنان در وضعیت کنونی سازمان میشوند.
این شیوه فوایدی اساسی دارد. اوکیآر مهمترین کارِ هر سازمان را مشخص میکند. تلاشها را متمرکز و به افزایش هماهنگی کمک میکند. کارمندان را در مسیر تعیینشده نگه میدارد. اهدافِ مشخصِ بخشهای مختلف را به هم پیوند میدهد تا بدین طریق، به کل شرکت وحدت و قدرت ببخشد. در ضمن، اوکیآر رضایت کارکنان در محل کار را افزایش میدهد و نرخ نگهداشت آنها در سازمان را هم به شدت بالا میبرد.
در کتابِ اندازهگیری آنچه مهم است، جان دوئر طیف وسیعی از مطالعههای موردی را از زاویۀ دید اولشخص و از زبان راویانی همچون بیل گیتس نقل میکند.
کتاب اصلی : Measure What Matters: The Simple Idea that Drives 10x Growth