همواره یکی از دغدغه های ما این بوده است که مستقل، با اقتدار، شجاعانه و دلیرانه در عرصه های مختلف زندگی ظاهر شویم. ولی از آنجایی که همواره ما کارهایی را بلد نیستیم و مسیرهایی در زندگی برای مان ناآشناست، مجبور می شویم به کسی تکیه کنیم. مجبوریم در تصمیم گیری های مهم زندگی مان کسب اجازه کنیم.
به همین خاطر طلای وجودمان که همان استقلال مان است را این گونه به دیگران واگذار می کنیم. باید یاد بگیریم که چه زمان طلای وجودمان را برای نگهداری به دیگران بدهیم؟ چه زمان باید برویم و طلای مان را پس بگیریم؟ اگر در زمان پس گرفتن، طرف مقابل نخواست طلای ما را به ما پس دهد چه باید بکنیم؟
از طرفی باید بدانیم ما هم برخی مواقع باید طلای همسر، همکار، فرزند و یا دوستمان را از آنها بگیریم و زمانی که قدرت کسب استقلال شان را پیدا نمودند سریعاً طلایشان را به آنها برگردانیم. ما باید بدانیم چگونه این نقش را خوب ایفا کنیم تا هم خودمان دچار دردسر نشویم و هم دیگران را دچار مشکل نکنیم.
این کتاب که مبتنی بر تئوری روانشناسی تحلیلی پروفسور "کارل گوستاو یونگ" نوشته شده است به شیوه ای کاملاً کاربردی، نحوه جابجایی طلا را بیان می کند.
لینک کتاب اصلی : Inner Gold: Understanding Psychological Projection