عاشک کافه دومین رمان از مجموعه سه گانه تجربه های مدیریتی مولف و ادامه کتاب کافه وصال است. کتاب اول در ستایش مدیران شجاعی بود که با مدیریت غیرمتعارف، بر ناکارآمدی ها غلبه می کنند و بنگاه ها را از بحران خارج می کنند. کتاب دوم در نکوهش مدیرانی نوشته شده که به خوب بودن اکتفا می کنند و بنگاه را از عالی شدن محروم می کنند. مولف بر اساس تجربه شخصی اش در مدیریت موفق بنگاه می نویسد: در زمانه ای که احساس می کردیم خوب عمل می کنیم، دریافتم رقبا از هر نقطه ضعف ما به سرعت و بی رحمانه استفاده می کنند. دریافتم فرصتی برای تعلل و میان مایگی نیست و تنها انتخاب ما، عالی شدن و عالی ماندن است و به این قانون مدیریتی رسیدم: خوب، دشمن عالی است
