زندگی خوب چیست و چگونه میتوان خوب زندگی کرد؟ اینها از مهمترین پرسشهایی هستند که افراد و حکومتها میپرسند، یا باید بپرسند و به دنبال بهترین پاسخ باشند.
در این کتاب، دو نوع نیکزیستی از هم متمایز شده است: بیرونی و درونی. نیکزیستی بیرونی، یا عینی، عبارت است از زیستن در وصعیت عیناٌ مطلوب؛ وضعیت استانداردی که ویژگیهای آن را افراد متخصص یا نهادهای مرجع، مثل اقتصاددانان و روانشناسان، یا برخی سازمانهای جهانی توصیف یا توصیه میکنند. نیکزیستی درونی اما چیزی نیست جز شادکامی. شادکامی در اینجا یعنی خشنودی فرد از کلیت زندگی.
نویسنده مدعی است افراد برای رسیدن به نیکزیستی خودشان و حکومتها در سیاستگذاری برای فراهم کردن شرایط نیکزیستی شهروندان باید از چنبره معیارهای اقتصادی و عینی خارج شوند. برای نیل به نیکزیستی، یا بهروزی، باید به هر دو نوع آنها و رابطه بین آنها اندیشید، باید به سوی اقتصاد بهتر، و فراسوی اقتصاد، یعنی شادکامی، اندیشید و در این جهت برنامهریزی کرد و قدم برداشت.
فهرست مطالب
فصل اول : مقدمه: سردرگمی درباره شادکامی
فصل دوم : مفهوم و ماهیت شادکامی بهعنوان نیکزیستی درونی
فصل سوم : شادکامی عاطفی یا مولفه عاطفی شادکامی
فصل چهارم : شادکامی شناختی یا مولفه شناختی شادکامی
فصل پنجم : بازگشت به شادکامی فراگیر: آن وجود دارد!
فصل ششم : اندازهگیری و تبیین شادکامی
فصل هفتم : حکومتها و شادکامی
فصل هشتم : شادکامی بهعنوان استاندارد توصیفی
فصل نهم : چه میشد اگر؟
فصل دهم : خلاصه، سخنان پایانی، و نتیجهگیری کلی
کتاب اصلی : Beyond Economics: Happiness as a Standard in our Personal Life and in Politics