شاید داستان «سونر»ها را شنیده باشید. تیم راگبی اوکلاهاما هم بهخاطر همین ماجرا، سونر نامگرفت. راگبی را که دیدهاید! چندین غول بیشاخودم در محیط یک زمین چمن با لباسهای عجیب و غریب به سمت هم حمله میکنند و با مشت و لگد به جان هم میافتند تا توپ مخصوص این بازی را از تیم مقابل عبور دهند و به چارچوب دروازه برسانند. فیگورهای بازیکنان راگبی، چند لحظه قبل از زدن سوت را در ذهن خود تصور کنید…مانند گرگهایی هستند که آمادهاند تا به محض مهیا شدن شرایط و اعلام حمله توسط سردسته گرگها، بهسوی طعمه حمله کنند! در سال 1889، هزاران نفر از مهاجرانی که از انگلستان به آمریکا سفر کرده بودند، به دستور رئیسجمهور بنجامین هریسون با چنین فیگوری، در مرزهای محدودۀ اوکلاهاما منتظر شنیدن فریاد «حرکت آزاد شد» بودند. به محض شنیدن این فریاد، هرکدام از آنها با هر وسیلهای که داشتند از اسب و قاطر و دلیجان تا پای پیاده بهسوی زمینهای اوکلاهاما حمله کردند تا با قُرُقِ یک محدوده از آنجا، زمینش را به نام خود سند بزنند. چیزی شبیه حرکت دیگر استعمارگران بهسوی آفریقا و هندوستان و سایر سرزمینهای جنوب آسیا…
فهرست مطالب
فصل اول : مشهورات
فصل دوم : قصه بازار آزاد
فصل سوم : پیامبران بازار آزاد
فصل چهارم : پارادوکس بازار آزاد
فصل پنجم : مزاحمان آزادی
فصل ششم : از شعار تا واقعیت
فصل هفتم : آزادی تجارت جهانی
فصل هشتم : روح انتخاب آزاد
فصل نهم : دینِ بازار آزاد