معمولاً گمان میکنند که نابغهها قدرت بینظیری در یادآوری، استدلالکردن و حل مسئله دارند. پس هرچه باهوشتر باشید تصمیم بهتری میگیرید و احتمال اینکه قضاوتهایتان درست باشد بیشتر خواهد بود. به همین ترتیب، نظامهای آموزشی نیز به باهوشها بها میدهند و مقصد نهایی آموزش را «تربیت متخصص» میدانند. اما دیوید رابسن، روزنامهنگار حوزۀ روانشناسی و علوم اعصاب، میگوید تحقیقات جدید نشان دادهاند که هوش عمومی و تحصیلات دانشگاهی نمیتواند انسان را از خطاهای شناختی در امان نگه دارد. باهوشها از اشتباهاتشان کمتر درس میگیرند، گرایش کمتری به مشورت دارند، قدرت توجیهگری زیادی دارند و بنابراین، هنگام تصمیمگیری، حرف مخالفانشان را نمیشنوند. رابسن در این کتاب ماجراهایی از حماقتهای نوابغ را مرور میکند و راهبردهایی پیش پایمان میگذارد که بتوانیم خردمندانهتر بیندیشیم و سنجیدهتر عمل کنیم.
فهرست مطالب
بخش اول : روی بد سکه نبوغ: بهره هوشی بالا، تحصیلات عالی و تخصص چطور در آتش حماقت میدمند؟
بخش دوم : رهایی از دام نبوغ: ابزاری برای استذلال و تصمیمگیری
بخش سوم : هنر یادگیری موفق: چگونه خرد بر پایه شواهد میتواند حافظه شما را بهبود بخشد؟
بخش چهارم : حماقت و خرد جمعی: تیمها و سازمانها چه کنند که دچار دام نبوغ نشوند؟
ضمیمه : طبقهبندی حماقت و خرد
کتاب اصلی: The Intelligence Trap: Why Smart People Make Dumb Mistakes