آیندهاندیشی به عنوان یک علم نورسته دارای دیرینهیی کهن از تفکرنوردیهای فلسفی و رمزگشاییهای رازگشای آسمانی و زمینی است. این رویکرد ردّ خود را در اسطورهها و کف فنجانهای قهوه و خطوط دستان بازیافته است. این جهتگیری علمی پاسخی بر نیاز گریزناپذیر حیات بشر برای ادراک محیط پیرامونی خود و بازیابی خویش و جایگاه خود در این محیط پیرامونی است. یکی از مهمترین ابعاد زندگی آدمی، متوجه ارتباط او با زمان، در مکانهای گوناگونی است که در آنها زندگی را تجربه مینماید.
پاسخگویی به این نیاز، به مانند همه نیازهای دیگر چون فهم زندگی جمعی در پیکره جامعهشناسی، ادراک حالات روحی، ذهنی و هشیاری خویش در ساحت روانشناسی، و دیگر نیازها، در مدیریت، فیزیک، ریاضی یا سیاست و در سپهر اندیشگی بشر امروزه، به صورت یک نظم واره علمی خود را به نمایش گذاشته است. از این رو نیاز به رازگشایی از رمز «آینده»، علمی را برمیسازد ک به آن آیندهاندیشی گفته میشود. این دیسیپلین یا نظمواره بر آن است که عصر پیشگوییهای اسطورهواره و خرافهگرایانه را به نظم عقلایی در چارچوبهای معنادار، تعریفپذیر وارد و در ساحت معرفتشناسیهای معین و مشخص به پارادایمهایی متکی نماید که در پرتو آن بتوان به رازگشایی در آینده وارد و رموز ناخوانده دور از دسترس حاکم بر شکلگیری و محتواپروری آن را به روشهایی برای شکلدهی و آیندهسازیهای ارادهمند انسانی سوق دهد. در این میان دال مرکزی هر تلاشی در این زمینه بر مفهوم غنی "زمان" استحکام و تثبیت پیدا میکند.