جنرالیست هستید یا متخصص؟ آیا در زندگی، برای گسترش مسیر شغلیتان تلاش میکنید یا برای برای عمق بخشیدن به آن؟ به هر حال نمی توانید هر دو را داشته باشید! زمان شما در طول زندگی محدود است، دقیقا مانند انرژی و توجهتان. اگر بر روی یک چیز متمرکز شوید، شانس آن را خواهید داشت که آن را به بهترین نحو ممکن انجام دهید. اگر برای انجام چند چیز تلاش کنید، چیزهای زیادی را تجربه خواهید کرد، اما در انتها احتمالا یک غیرحرفهای خواهید بود!
خرد عامه بشر، در انتخاب بین وسعت و عمق، بیرحمانه و یکسویه رفتار میکند؛ استفاده از ضربالمثلهایی مثل «سرباز همه بازیها، و پادشاه هیچکدام (یا همه کاره و هیچ کاره در فارسی)» برای افراد جنرالیست، بیانگر این موضوع است. حتی در روانشناسی عامه نیز این تفکر پذیرفته و جا افتاده است. پیام واضح است: برای سرآمدی واقعی در هر زمینهای (هنر، ورزش، علم و هر چیز دیگری) باید متخصص شوید، و باید سریع هم متخصص شوید. اگر این کار را نکنید، دیگران با «10 هزار ساعت تمرین هدفمند» که ظاهرا برای موفقیت لازم است، از شما پیشی خواهند گرفت.
اما این پیام، یک اشتباه بیرحمانه است! به همین دلیل دیوید اپستین در کتاب گستره (Range) قصد آگاهسازی در این زمینه را دارد. قهرمان، هنرمند و برنده جایزه نوبل شدن نیاز به متخصص شدن سریع و عمیق ندارد. در واقع در اغلب مواقع، داستان برعکس است؛ وسعت، در نقش متحد عمق و نه دشمن آن ظاهر میشود. در جذابترین حوزههای زندگی، جنرالیستها نسبت به متخصصین موقعیتهای بهتری برای رشد دارند…
فهرست مطالب
مقدمه: راجر در برابر تایگر
فصل ۱) مکتب شروع زودهنگام
فصل ۲) جهان بدسرشت چگونه به وجود آمد؟
فصل ۳) وقتی کمتر بیشتر است
فصل ۴) آموختن، سریع و آهسته
فصل ۵) تفکر بدون تجربه
فصل ۶) مشکل سرسختی بیشازحد
فصل ۷) دوستی با خودهای احتمالیتان
فصل ۸) مزیت بیگانه
فصل ۹) تفکر جانبی همراه با فناوری پژمرده
فصل ۱۰) فریبخوردهی تخصص
فصل ۱۱) بیاموزید ابزارهای آشنای خود را کنار بگذارید
فصل ۱۲) آماتورهای خودساخته
نتیجهگیری: گسترهتان را گستردهتر کنید!
کتاب اصلی : Range: Why Generalists Triumph in a Specialized World