منظور از سُقُلمِه، هر چیزی است که تصمیمات ما را تحت تاثیر قرار میدهد. تیلر و سانستین معتقدند مردم بهصورت فکرشده و بر اساس منفعت شخصی، تصمیمگیری نمیکنند. بلکه به دلیل نداشتن آگاهی لازم و ناتوانی در کنترل رفتارهای شخصی، دست به انتخابهای اشتباه میزنند. انتخابهایی که در مقیاس بزرگ به اقتصاد جامعه آسیب میزند. آنها در کتاب سقلمه با استفاده از علم روانشناسی، آمارهای جامعهشناسی و علوم اجتماعی سعی میکنند تا اقتصاد رفتاری و علم انتخاب درست را میان مردم جا بیندازند.
داستان سقلمه در یک کافهتریا شروع میشود؛ درحالیکه کارولین و آدام روبهروی هم نشستهاند در مورد تغییر برنامه غذایی مدارس برنامهریزی میکنند. آنها پنج گزینه را برای این کار در نظر گرفتهاند و تجربهشان در این زمینه نشان میدهد مردم بر مبنای چیزی که در مقابل خود میبینند تصمیمگیری میکنند. تیلر و سانستین اشاره میکنند که کارولین در واقع یک «معمار انتخاب» است. معمار انتخاب، مسئولیت سازماندهی محتواهایی را بر عهده دارد که مردم برای انتخابها و تصمیماتشان در نظر میگیرند.
اگرچه کارولین و آدام شخصیتهای واقعی نیستند، تجربه آنها نشان میدهد هرکسی میتواند بدون اینکه خودش آگاه باشد به معماری انتخاب بپردازد. از طراحی انتخاب گرفته تا تجویز گزینههای درمانی جایگزین و... همه میتوانند یک معمار انتخاب باشند. حتی والیدن هم میتوانند این نقش را به عهده داشته باشند. چون آنها هستند که گزینههای تحصیلی امکانپذیر را برای فرزندانشان تعیین میکنند.
کتاب اصلی : Nudge: Improving Decisions About Health, Wealth, and Happiness