مغزت را به کار بینداز! احتمالا این جمله را شنیدهاید یا شاید در حین سر و کله زدن با مسئلهای دشوار یا زمانی که سعی داشتهاید به خودتان توصیه کنید که فردی منطقی باشید، آن را زیر لب زمزمه کردهاید. این جمله فرمانی رایج است که در میان گرفتاریهای زندگی روزمره صادر میشود.
فرهنگ ما بر این موضوع اصرار دارد که مغز تنها جایگاه تفکر است. اما آنی مورفی پال در این کتاب بیان میکند که ذهن شبیه پرندۀ آشیانهسازی است که چوبها و شاخهها را جمع میکند و از مصالح در دسترس، یک کلِ واحد میسازد.
این مصالح شامل احساسات و حرکات بدنی ما، فضاهای فیزیکی که در آن یاد میگیریم و کار میکنیم و ذهن افراد دیگری است که با آنها تعامل داریم.
تا زمانی که به فکر کردن در درون مغز بسنده کنیم، محدودیتهای این اندام دست و پای ما را میبندد. اما اگر بخواهیم و مهارت آن را کسب کنیم که به بیرون از این چارچوب برسیم، تفکر ما نیز میتواند دگرگون شود.
تفکر ما میتواند به اندازۀ بدنمان پویا، به اندازۀ فضاهای پیرامونمان دلباز و به اندازۀ روابطمان غنی باشد؛ همچنین میتواند به اندازۀ کل جهان هستی وسیع و پرظرفیت باشد.
فهرست مطالب
مقدمه: تفکر خارج از چارچوب مغز
بخش اول) تفکر با بدن
1. فکر کردن از طریق احساسات
2. فکر کردن از طریق حرکت
3. فکر کردن از طریق اشاره
بخش دوم) تفکر با محیط اطرافمان
4. فکر کردن از طریق فضاهای طبیعی
5. فکر کردن از طریق فضاهای مصنوع
6. فکر کردن از طریق فضای ایدهها
بخش سوم) تفکر با روابط
7. فکر کردن از طریق کارشناسان
8. فکر کردن از طریق همتایان
9. فکر کردن از طریق گروه
نتیجهگیری
کتاب اصلی : The Extended Mind: The Power of Thinking Outside the Brain