آسيبشناسی مسائل و موضوعات مختلف سازمان، يک ضرورت است. اين ضرورت را کارشناسان و متخصصان سازمانی درک و در قالب چارچوبی استعاری با نام سندرم يا اختلال سازمانی تدوين کردهاند. سندرم آميزهای از علائم و نشانهها است که در کل اختلالی خاص را پديد میآورند. بايد دانست که هر سازمانی در برخی مقاطع ممکن است همچون موجودی زنده دچار مجموعهای از معضلات سازمانی يا اصطلاحاً سندرمهای سازمانی شود. هدف از کتاب حاضر آن است که مديران هم به "نشانهها" بهعنوان علائم هشداردهنده توجه کنند، و هم بدانند با ديدن اين علائم و نشانهها، قرار است در آينده نزديک شاهد چه رويدادهايی در سازمان باشند.
انواع مختلفی از سندرمها در سازمانها وجود دارد؛ آنچه که در این کتاب آمده است، به معرفی و تعريف برخی از سندرمهای بعضاً عجيب سازمانی میپردازد. بخشی از اين سندرمها برگردانی از منابع خارجی و داخلی است و تعدادی هم زاييده قلم نويسنده کتاب حاضر است که در مشاوره شرکتهای متعدد مشاهده شده و به رشته تحرير درآمده است. نکته مهم اين است که سازمانها با اين سندرمها زندگی میکنند، همچون انسانی که با بيماری خود خو میگيرد و عادت میکند و درد میکشد، تا جايی که بيماری به اوج خود برسد و آنگاه که ديگر فرد تاب تحمل و کشش آن را ندارد و به پزشک و بيمارستان مراجعه میکند و معمولاً میشنود که چرا اينقدر دير اقدام کرديد، شايد کار از کار گذشته باشد! همچنان که گاهی در مشاوره به مديران ارشد سازمانی میگوييم چرا اينقدر دير اقدام کردهايد و معمولاً در چنين مواقعی نياز به يک جراحی سنگين سازمانی و البته جراحی خونريزی و دوره نقاهت دارد و البته هزينههای سنگين.