لازم نیست کسی به شما بگوید که زمان کافی ندارید. همه ما دغدغه اضافهکردن کارهای بیشتر به لیست کارهایمان، صندوق نامههای سرریز شدهمان، تعادل کار-زندگی و متمرکزبودن با وجود این همه حواسپرتی را داریم. همه مدام به ما میگویند که باید.پربازدهتر و کارآمدتر باشیم. اما.تمام ترفندهای کتابهای مدیریت زمان فقط اوضاع را برای ما بدتر میکند. حس اضطراب و تنش بیشتر میشود و همچنان فکر میکنیم زندگی واقعی و بامعنی برای ما هنوز شروع نشده و روزی در آینده بالأخره از راه خواهد رسید.
کتاب پیش رو احتمالاً کتابی نیست که فکر میکنید.و این چیز خوبی است. برخلاف سایر کتابهای مدیریت زمان، هدف "چهارهزارهفته" ارائه مشتی ترفند و شیوه برای مدیریت زمان نیست، بلکه این کتاب بیشتر فلسفهای است درباره دو حقیقت مهم ولی درعینحال تلخ: 1. در زمان کم و چهارهزارهفتهای خود، هرگز نمیتوانید به تمام چیزهایی برسید که آرزویشان.را داشتید؛ 2. حتی اگر چنین چیزی ممکن بود، درنهایت هیچ اهمیتی نداشت، زیرا در آخر همه میرا هستیم و مرگ در انتظارمان است. دانستن این موضوع و پذیرش آن، گرچه.ممکن است در وهله اول ناامیدکننده باشد، درنهایت رهاییبخش است و میتواند زندگیتان را تغییر دهد.
اوليور بركمن با تفسير بينشهای فلاسفه، روانشناسان و آموزگاران معنوی كهن و مدرن تلاش كرده به شيوهای جالب، سرگرمكننده، كاربردی و جذاب به ما در شناخت زمان و مديريت آن كمك كند. اين كتاب، با تأكيد بر كنارگذاشتن باور غلط «انجامدادن هر كاری»، به خوانندهها ابزارهایی ارائه میدهد تا زندگی معنادارتری را تجربه كنند و با ميرایی و محدوديتهايش كنار بيايند.
فهرست مطالب
بخش اول : انتخاب را برگزینید
فصل اول : زندگی محدودیتپذیر
فصل دوم : تله کارایی
فصل سوم : مواجهه با کرانمندی
فصل چهارم : تعللگر بهتری شدن
فصل پنجم : مسئله هندوانه
فصل ششم : مزاحم صمیمی
بخش دوم : ورای کنترل
فصل هفتم : واقعاً هرگز زمان نداریم
فصل هشتم : شما اینجابید
فصل نهم : بازپسگیری حق استراحت
فصل دهم : مارپیچ بیصبر
فصل یازدهم : ماندن در اتوبوس
فصل دوازدهم : تنهاییِ خانهبهدوش دیجیتال
فصل سیزدهم : روش درمانی بیاهمیتی کیهانی
فصل چهاردهم : بیماری انسانی
سخن پایانی : ورای امید
پیوست : ده ابزار برای پذیرش کرانمندی
کتاب اصلی : Four Thousand Weeks: Time Management for Mortals